چگونه با یک نوجوان افسرده ارتباط برقرار کنیم؟
۱. روی شنیدن تمرکز کنید، نه نصیحت کردن
وقتی فرزند نوجوان شما شروع به صحبت کرد، او را انتقاد و قضاوت نکنید. مهمترین نکته این است که فرزند شما ارتباط برقرار کرده است. بهترین کار این است که به او نشان دهید که کنارش هستید و او را تنها نمیگذارید.
۲. آرام باشید ولی دست برندارید
اگر در ابتدا نوجوان افسرده شما را پس زد دست برندارید. حرف زدن درمورد افسردگی برای نوجوانان خیلی سخت است. حتی اگر بخواهند نیز احتمالا بیان احساسات برایشان خیلی سخت است.
به او نشان دهید که میخواهید به حرفش گوش دهید و نگران او هستید، ولی به آرامش او هم احترام بگذارید.
۳. احساسات او را درک کنید
سعی نکنید که احساسات او را با حرف زدن تغییر دهید. حتی اگر این احساسات و نگرانیها از نظر شما احمقانه و غیرمنطقی باشند. شما نمیتوانید افسردگی را با حرف زدن از بین ببرید.
حتی اگر صادقانه تلاش کنید تا به او بفهمانید که اوضاع آنقدرها هم خراب نیست، او فقط اینطور برداشت میکند که احساساتش را جدی نگرفتهاید.
فقط سعی کنید درد و ناراحتی را که او حس میکند، درک کنید. همین کمک میکند تا او حس کند که کسی را در کنار خود دارد و درک میشود.
۴. به غریزهی خود اعتماد کنید
اگر فرزند نوجوان شما ادعا میکند که هیچ مشکلی وجود ندارد، ولی هیچ توضیحی نیز برای افسرده بودن خود ارائه نمیکند، باید به غریزهی خود اعتماد کنید.
اگر فرزند نوجوانتان به شما اعتماد ندارد، از فردی که مورداعتماد او است کمک بخواهید. مثلا مشاور مدرسه، معلم موردعلاقهی او یا یک روانشناس حرفهای. مهمترین نکته این است که به کسی اعتماد کند و با او حرف بزند.
چگونه به نوجوان افسرده کمک کنیم؟
گام اول: او را به برقراری ارتباطات اجتماعی تشویق کنید
نوجوانان افسرده از افراد و فعالیتهایی که در گذشته به آنها علاقه داشتهاند، اجتناب میکنند. تنهایی فقط افسردگی آنها را بدتر میکند، پس هرکاری میتوانید بکنید که او را به جمع دوستانش بازگردانید.
۱. برای او وقت بگذارید
هر روز زمانی را به او اختصاص دهید و با او حرف بزنید. در این زمان کاملا روی فرزند نوجوان خود تمرکز کنید. اجازه ندهید که چیزی حواستان را پرت کند. در این زمان کارهای دیگر را کنار بگذارید.
همین ارتباط رودررو میتواند کمک کند تا افسردگی فرزند نوجوان شما کمتر شود. به یاد داشته باشید که حرف زدن درمورد افسردگی یا احساسات اوضاع را خرابتر نمیکند، ولی حمایت شما میتواند نقش خیلی مهمی در بهبود او داشته باشد.
۲. با تنهایی او بجنگید
هرکاری که میتوانید انجام دهید تا پلی برای برقراری ارتباط بین فرزند نوجوان خود و اجتماع باشید. او را تشویق کنید که با دوستانش بیرون برود یا دوستانش را دعوت کنید تا به خانهی شما بیایند.
فعالیتهایی را انجام دهید که خانوادههای دیگر را هم درگیر میکند. به فرزند خود این فرصت را بدهید تا افراد جدید را بشناسد و دوستان جدید پیدا کند.
۳. فرزندتان را مشغول کنید
سرگرمیهای جدید را به او پیشنهاد بدهید. مثلا ورزش، جلسههای بعد از مدرسه، هنر، رقص یا کلاس موسیقی. از علایق و استعدادهای فرزند خود نهایت استفاده را ببرید.
در ابتدا ممکن است که او علاقه و انگیزهی لازم را نداشته باشد. ولی بهتدریج، هرچه ارتباط بیشتری با دنیا برقرار کند، حالش بهتر میشود. نهایتا اشتیاق او برای انجام کارها هم بازمیگردد.
۴. او را تشویق کنید داوطلب شود
کمک کردن به دیگران یکی از بهترین داروهای ضدافسردگی است. این کار باعث افزایش اعتماد به نفس نیز میشود.
به فرزند نوجوان خود کمک کنید تا خیریهای را پیدا کند که به آن علاقهمند است و به او هدف میدهد. اگر والدین هم به همراه فرزند خود داوطلب شوند، رابطهی آنها خیلی صمیمیتر میشود.
گام دوم: سلامتی جسمانی او را اولویت خود بدانید
سلامتی فیزیکی و روحی ارتباط نزدیکی با هم دارند. تنبلی، کم خوابی و تغذیهی بد، افسردگی را بدتر میکنند. متأسفانه نوجوانان معمولا این عادتهای بد را دارند. آنها شبها دیر میخوابند، غذای ناسالم میخورند و ساعتها پای گوشی همراه و کامپیوتر خود مینشینند.
شما به عنوان والدین میتوانید با عادتهای بد مبارزه کنید. میتوانید برای فرزند نوجوان خود محیط خانوادگی سالم و حمایتکنندهای به وجود بیاورید.
۱. نوجوان خود را به تحرک وا دارید
ورزش برای حفظ و بهبود سلامت روان ضروری است. بنابراین هر طور که شده است نوجوان خود را به حرکت وا دارید. فرزند نوجوان شما باید در حالت ایدهآل روزی یک ساعت ورزش کند. ولی ورزش کردن حتما هم نباید خستهکننده یا کسلکننده باشد.
خلاقانه فکر کنید. از او بخواهید که برقصد، بسکتبال بازی کند، کوهنوردی کند، دوچرخهسواری کند یا اسکیتبورد بازی کند. هرکاری میکند فقط تحرک داشته باشد.
۲. زمان استفاده از تلفن همراه را محدود کنید
نوجوانان از اینترنت به عنوان راهی برای فرار از مشکلاتشان استفاده میکنند. ولی استفادهی زیاد از اینترنت زمان فعالیت فیزیکی و رابطهی رودررو با دوستان را کاهش میدهد. هر دوی اینها میتوانند علایم افسردگی را بدتر کنند.
۳. غذاهای مقوی و متعادلی آماده کنید
نوجوانان باید مواد مغذی لازم را برای سلامت مغز و بهبود خلقوخو دریافت کنند. چیزهایی مانند چربیهای سالم، پروتئین باکیفیت، میوهها و سبزیجات تازه برای نوجوانان لازم هستند.
خوردن غذاهای شیرین و پرنشاسته، کار موردعلاقهی نوجوانان افسرده است. ولی این غذاها تأثیرات منفی زیادی بر حالوهوا و انرژی آنها میگذارند.
۴. نوجوان را تشویق کنید که به اندازهی کافی بخوابد
نوجوانان نیاز دارند که بیشتر از بزرگسالان بخوابند. این خواب به آنها کمک میکند تا عملکرد بهینهای داشته باشند. آنها باید ۹ تا۱۰ ساعت در شب بخوابند.
نوجوان شما نباید هرشب ساعتها بیدار بماند. او برای داشتن خلقوخویی خوب، به چندین ساعت خواب نیاز دارد.
گام سوم: بدانید چه وقت باید به روانشناس مراجعه کنید
حمایت و تغییر سبک زندگی، میتوانند به نوجوانان افسرده کمک کنند. ولی اینها همیشه کافی نیستند. اگر نوجوان به افسردگی شدید مبتلاست، فورا به روانشناس مراجعه کنید. روانشناسی که به او مراجعه میکنید حتما باید بهطور حرفهای آموزش دیده باشد و در درمان نوجوانان تجربهی کافی داشته باشد.
۱. فرزند نوجوان خود را در انتخاب درمان خود سهیم کنید
وقتی متخصص یا برنامه ی درمانی را انتخاب میکنید، حتما نظر فرزند نوجوان خود را هم بپرسید. فرزند شما باید انگیزه داشته باشد که در فرایند درمانی شرکت کند. بنابراین تمایلات او را نادیده نگیرید. همهی تصمیمات را بهتنهایی نگیرید.
هیچ روانکاوی نمیتواند معجزه کند. یک درمان واحد برای همه موفقیتآمیز نیست. اگر فرزند شما راحت نیست یا نمیتواند با روانکاو یا روانشناس خود ارتباط برقرار کند، بهدنبال شخص دیگری باشید.
۲. انتخابهای خود را بررسی کنید
با متخصصی که انتخاب کردهاید درمورد انتخابهایی که برای درمان دارید صحبت کنید. گفتار درمانی معمولا درمان خوبی برای افسردگی خفیف تا متوسط است.
ممکن است که فرزند نوجوان شما درطول درمان افسردگی، درمان شود. اگر درمان نشد، ممکن است که پزشک دارو هم تجویز کند.
درمانهای معمول برای افسردگی، رواندرمانی، دارو درمانی و ایجاد تغییراتی در سبک زندگی هستند.
متأسفانه برخی از والدین احساس میکنند که مجبورهستند به جای انواع دیگر درمان از داروهای ضدافسردگی استفاده کنند. دلیل آنها این است که داروهای ضدافسردگی ارزانتر هستند و وقت کمتری میگیرند.
ولی معمولا شما آنقدر وقت دارید که تمام انتخابهای خود را بررسی کنید. مگر اینکه فرزند شما رفتارهای خطرناکی بروز دهد یا خطر خودکشی او را تهدید کند. در این صورت دارو یا مراقبت دائمی لازم میشود.
در تمام موارد، داروهای ضدافسردگی مؤثرترین بخش ار برنامهی درمانی جامعتر هستند.
۳. داروها خطرات خاص خود را دارند
داروهای ضدافسردگی برای بزرگسالان طراحی و آزمایش شدهاند. بنابراین تأثیر آنها روی مغزهای جوان و در حال رشد هنوز شناخته شده نیست.
برخی محققین نگران هستند که استفاده از داروهایی مانند پروزاک ممکن است با رشد طبیعی مغز تداخل داشته باشند، بهخصوص در بخش مدیریت استرس و نیز مدیریت احساسات توسط مغز.
داروهای ضدافسردگی هم خطرات و اثرات جانبی مخصوص به خود را دارند. این خطرات شامل عوارض جانبی مخصوص کودکان و نوجوانان هم میشوند. این داروها خطر خودکشی را در نوجوانان و جوانان افزایش میدهند.
نوجوانانی که اختلال دوقطبی، سابقهی خانوادگی اختلال دوقطبی یا سابقهی خودکشی داشتهاند، بیشتر دربرابر این داروها آسیبپذیر هستند.
خطرخودکشی در دو ماه اول درمان با داروهای ضدافسردگی در بیشترین حد است. نوجوانانی که داروی ضدافسردگی میخورند، باید به دقت تحت مراقبت قرار گیرند. باید دید که آیا علایم افسردگی در آنها بدتر میشود یا خیر.
چراغ خطر برای نوجوانانی که از داروهای ضدافسردگی استفاده میکنند؛ اگر این علایم را دیدید حتما با پزشک خود تماس بگیرید:
- افکار وحرفهایی درمورد خودکشی
- تلاش برای خودکشی
- افسردگی جدید یا شدیدتر از قبل
- اضطراب جدید یا شدیدتر از قبل
- بیقراری یا آشفتگی
- وحشتزدگی
- بی خوابی
- بیحوصلگی جدید یا بدتر از قبل
- رفتارهای خشن، پرخاشگری و عصبانیت
- انجام کارهای خطرناک از روی هوس
- رفتار یا حرف زدن بیشفعالانه
- تغییرات غیرطبیعی در رفتار
گام چهارم: فرزند نوجوان خود را درطول فرایند درمان موردحمایت قرار دهید
حالا فرزند نوجوان شما تحت درمان افسردگی قرار دارد. بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که به حرفهای او گوش دهید. فرزند شما باید بداند که شما همیشه کنارش هستید و از او حمایت میکنید.
نوجوان شما حالا بیشتر از همیشه به شما نیاز دارد. او نیاز دارد تا بداند که برایتان ارزش دارد، او را دوست دارید و به او اهمیت میدهید.
۱. او را درک کنید
زندگی کردن با یک نوجوان افسرده میتواند خیلی سخت و خستهکننده باشد. گاهی اوقات حس میکنید که واقعا خسته وناامید شدهاید. حس میکنید فرزندتان دست رد به سینهی شما میزند. از دست او کلافه میشوید و ممکن است احساسات منفی زیادی داشته باشید.
در این دوران سخت، باید به یاد داشته باشید که فرزند شما عمدا شما را آزار نمیدهد. او هم زجر میکشد. پس باید تلاش کنید تا صبور باشید و او را درک کنید.
۲. در فرایند درمان شرکت کنید
اطمینان حاصل کنید که فرزند شما همهی دستورات پزشک را رعایت میکند. مطمئن شوید که به جلسات درمانی میرود و داروهای خود را بهموقع میخورد.
به تغییراتی که در شرایط او به وجود آمدهاند دقت کنید. اگر علایم او بدتر به نظر رسیدند، حتما به پزشک مراجعه کنید.
۳. صبور باشید
درمان افسردگی نوجوانان کار آسانی نیست، پس صبور باشید. از هر موفقیت کوچکی خوشحال شوید. برای شکستهای گهگاه آماده باشید.
از همه مهمتر خودتان را مورد قضاوت قرار ندهید. خانوادهی خود را با سایرین مقایسه نکنید. شما باید بدانید که همهی تلاش خود را میکنید و هر طور که میتوانید به فرزند نوجوان خود کمک میکنید.
گام پنجم: از خودتان و سایر اعضای خانواده مراقبت کنید
به عنوان والدین، احتمالا تمام انرژی و توجه خود را صرف فرزند نوجوانتان میکنید و گاهی اوقات نیازهای خود و سایر اعضای خانواده را نادیده میگیرید.
ولی بسیار مهم است که در این دوران سخت از خودتان هم مراقبت کنید.
از همه مهمتر اینکه از کمک و حمایت سایرین استفاده کنید. حتما نباید همهی کارها را خودتان بهتنهایی انجام دهید. خانواده و دوستان میتوانند به شما کمک کنند.
اگر افرادی را در کنار خود داشته باشید که به شما کمک کنند، سلامت و مثبت میمانید. به این صورت میتوانید روی درمان نوجوان خود تمرکز کنید.
۱. احساسات خود را سرکوب نکنید
اشکالی ندارد که احساس خستگی، کلافگی، بیپناهی و افسردگی داشته باشید. از دوستان خود کمک بخواهید. در گروههای حمایتی شرکت کنید یا برای خودتان هم به رواندرمانگر مراجعه کنید.
وقتی درمورد احساسات خود با دیگران صحبت میکنید، از شدت احساساتتان کاسته میشود.
۲. مراقب سلامتی خود باشید
استرس فرزند نوجوان میتواند روی خلقوخو و احساسات شما هم تأثیر بگذارد. بنابراین از سلامت و خوشبختی خود محافظت کنید. غذاهای خوب بخورید، به اندازهی کافی بخوابید و برای کارهای موردعلاقهی خود وقت بگذارید.
۳. با خانوادهی خود حرف بزنید
درمورد مسئلهی افسردگی در نوجوانان سکوت نکنید. این کار از سایر فرزندان شما «محافظت» نمیکند. کودکان میدانند که اتفاق بدی افتاده است.
وقتی چیزی به آنها نمیگویید، تخیلات آنها معمولا به نتیجههای خیلی بدتری میرسد. درمورد اتفاقی که افتاده است، حرف بزنید. به کودکان خود اجازه دهید تا سؤال بپرسند و درمورد احساسات خود صحبت کنند.
۴. خواهر و برادرها را فراموش نکنید
افسردگی یکی از کودکان شما میتواند موجب اضطراب و نگرانی سایر اعضای خانواده شود. بنابراین باید کاری کنید کودکان «سالم» شما جا نمانند. خواهر و برادرها به توجه مشخص و کمک حرفهای نیاز دارند تا با احساسات خود درمورد شرایط موجود کنار بیایند.
۵. خودتان را سرزنش نکنید
ممکن است بخواهید خودتان یا اعضای دیگر خانواده را برای افسردگی فرزند نوجوانتان سرزنش کنید. این کار فقط استرس شما را بیشتر میکند.
بهعلاوه عوامل افسردگی معمولا مختلف هستند و به جز در مواردی که صدمهی فیزیکی یا اهمال اتفاق افتاده باشد، احتمال آن خیلی کم است که خانوادهی فرد در این عوامل مقصر باشند