قدرت کلمات در سرنوشت ما
چند قورباغه از جنگلی عبور میکردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند. بقیه قورباغه هادر کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گقتند گه دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد. دو قورباغه این حرفها را نادیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بپرند. اما قورباغه های دیگر دائما به آنها میگفتند که دست از تلاش بردارید چون نمیتوانید از گودال خارج شوید و به زودی خواهید مرد .بالاخره یکی از آن دو تسلیم گفته های قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت . او بی درنگ به داخل گودال پرتاب شد و مرد .
اما قورباغه دیگر با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از گودال تلاش میکرد.
بقیه قورباغه ها فریاد میزدند که دست از تلاش بردار اما او با توان بیشتری تلاش کرده و بالاخره از گودال خارج شد .
وقتی از گودال بیرون آمدبقیه قورباغه ها از او پرسیدند :مگر تو حرفهای ما را نشنیدی ؟
قورباغه خوشحال به دیگران نگاه میکرد و کلامی حرف نمیزد. معلوم شد که قورباغه ناشنواست در واقع او در تمام مدت فکر میکرده که دیگران با تمام نیرو او را تشویق میکنند.
– یاد بگیریم که تشویق همواره کارساز است .
– بدانیم که ما مسئول خلق و روحیه خود هستیم.
-جدی گرفتن قدرت معنایی که ما به رفتار و گفتار دیگران میدهیم .
– به کارگیری گفتار سالم در مراوده با دیگران.
زبان برونی و گفتگوی درونی در سرنوشت ما اثرات شگرفی دارند.
– بدانیم که آنچه دیگران به ما میگویند و یا با ما میکنند اهمیت چندانی در ما ندارد مهم معنایی است که ما به کنش های دیگران میدهیم.
برگفته از کتاب قصه درمانی دکتر علی صاحبی
الهام ولی نژاد – کارشناس ارشد روانشناسی