وضعیت مغز شما در زمان اعتیاد و ترک اعتیاد
اعتیاد یک بیماری است. شرایطی است که می تواند نحوه عملکرد مناطق مغز را تغییر دهد، به ویژه مناطقی که مسئول لذت، انگیزه، یادگیری، قضاوت و حافظه هستند. اعتیاد مزمن و پیچیده است.
درک چگونگی تغییر اعتیاد در مغز ممکن است به درک تأثیر اعتیاد بر شخص مبتلا به آن کمک کند.
اعتیاد
چگونه مغز درگیر می شود؟
به مغز به عنوان یک معما با بخش ها و ساختارها و اتصالات نگاه کنید. سه قسمت متمایز از مغز وجود دارد: مغز قدامی – قسمت داخلی آن. مغز میانی – بالاترین قسمت ؛ و مغز عقب – قسمت فوقانی نخاع. هر بخش از ساختارهایی تشکیل شده است که وظایف متعددی را بر عهده دارند. ما روی مغز جلو و مغز میانی تمرکز خواهیم کرد.
نحوه انتقال دهنده های عصبی
در مغز میانی ساختارهای کوچکی پیدا خواهید کرد – جسم سیاه و ناحیه شکمی – که انتقال دهنده عصبی دوپامین را آزاد می کند. انتقال دهنده های عصبی پیام رسان های شیمیایی هستند که به انتقال اطلاعات از طریق سلول های مغز یا سلول های عصبی به سلول های عصبی دیگر کمک می کنند. (انتقال دهنده های عصبی دیگری نیز مانند سروتونین وجود دارد.) هر انتقال دهنده عصبی گیرنده هایی دارد که “پیام” آن را می پذیرند. دوپامین دارای پنج مورد از این گیرنده ها در سیستم عصبی مرکزی است و بیشترین میزان آن به تنظیم سیستم پاداش، فعالیت حرکتی، حافظه و گیرنده های یادگیری کمک می کند.
پاداشی که برای مغز شما می آورد.
هنگامی که ما یک پاداش یا لذت را تجربه می کنیم ، ناحیه شکمی دوپامین را به گانگلیون پایه می فرستد – ساختاری که مسئول بسیاری از موارد مانند عملکردهای اجرایی ، رفتارها و احساسات است. و این همین نسخه است که به ما می گوید هر آنچه تازه تجربه کردیم فوق العاده بود و لطفاً دوباره این کار را انجام دهید. این زنجیره از وقایع است که به ما در تغییر رفتار ، ایجاد انگیزه و تأثیر بر روحیه ما کمک می کند. در کل ، این باعث می شود احساس خوبی داشته باشیم. و این همان جایی است که استفاده از مواد در آن دخالت می کند.
گاهی اوقات مکانیسم آزاد سازی دوپامین تنها چیزی نیست که تأثیرات پاداش دهنده و تقویت کننده یک ماده را توضیح می دهد. انتقال دهنده های عصبی دیگری مانند افیون، کانابینوئید ، GABA و سروتونین نیز وجود دارند که می توانند احساس لذت را در پاسخ به ماده ایجاد کنند.
اعتیاد
مغز چگونه به ترک پاسخ می دهد؟
طی پرهیز و ترک، این انتقال دهنده های عصبی کاهش یافته و در نتیجه احساس درد ، اضطراب و دیسفوریا ایجاد می شود. این تغییرات و همچنین سایر مدارهای عصبی است که در مغز رخ می دهد و ممکن است فرد را وادار به جستجوی ماده کند تا احساس طبیعی کند.
وقتی اثرات مست کننده ماده از بین می رود، افزایش سیگنالینگ در برخی از مدارهای مغز وجود دارد. این شلیک باعث ایجاد ولع مصرف مواد می شود و فرد را به جستجوی ماده می کشاند.
آنچه فرد درگیر اعتیاد را تحریک می کند، این است که جستجو به تنهایی می تواند دوپامین را در گانگلیون پایه آزاد کند. این به آنها انگیزه می دهد تا زمانی که آن را پیدا نکنند و مواد را مصرف نکنند ادامه دهند.
در مغزهایی که معتاد نیستند ، این مدارهای مسئول تمایل کنترل می شوند. قشر جلوی پیشانی ، که به ما در تصمیم گیری منطقی و تنظیم احساسات کمک می کند ، غالب است زیرا فرد می تواند اهداف بلند مدت را در برابر پاداش فوری متعادل کند.
اما ، قرار گرفتن در معرض مواد می تواند این مدارها را ضعیف کند. و در آن صورت ، تمایل به ماده خیلی شدید است که نمی توان آن را نادیده گرفت. این همان چیزی است که باعث می شود فردی که درگیر اعتیاد است با وجود تجربیات منفی با این ماده ، یا حتی عدم لذت کافی که قبلاً تجربه کرده است ، قطع مصرف این ماده را دشوار بیابد.
اعتیاد
شیمی مغز و ترک اعتیاد
اعتیاد فقط وابستگی به یک ماده نیست. این مورد در مورد فعل و انفعالات بین عوامل بیولوژیکی است – مانند مدار عصبی که در اینجا توضیح داده شده است ، اما همچنین مربوط به ژنتیک و اپی ژنتیک و عوامل محیطی – مانند استرس ، ضربه و سیستم های فرهنگی است.
دکتر لمبکه می گوید: “اعتیاد یک بیماری زیست روانشناختی است و بنابراین ما به درمان های روان روانشناختی احتیاج داریم ، به معنی درمان هایی که در سطوح بیولوژیکی ، روانشناختی و اجتماعی کار می کنند.”
از نظر مداخله روانشناختی ، روان درمانی فردی و گروهی موثر نشان داده شده است. مداخلات اجتماعی همچنین شامل بهبود سیستم های خانواده ، دسترسی به مشاغل و ایجاد یک محیط زندگی سالم است که افراد بتوانند در آن استراحت ، بازآفرینی و تأمل کنند.
امتیاز شما به این صفحه