کرونا ؛بيماري هاي خيالي،علل و شيوه هاي درمان
افراد زيادي بدون آنكه مشكلي از نظر جسمي داشته باشند، احساس بيماري ميكنند و 4 تا 6 درصد مراجعان به تمامي پزشكان را همين بيماران خيالي تشكيل ميدهند وبرای بررسی بيماري هاي خيالي،علل و شيوه هاي درمان به این مقاله می پردازیم .
البته اين گروه واقعاً بيماري دارند، اما منبع بيماري آنان بدنشان نيست، بلكه بيماري اين گروه منشاء ذهني و عاطفي دارد .
و اصطلاح خودبيمار ـ انگاري (هيپوكوندريازيس) براي ناميدن وضعيت آنان به كار ميرود.
اين وضعيت قرنهاست كه شناخته شده، اما در سالهاي اخير در طبقهبندي آن تغييراتي داده شده است .
و عناوين تشخيصي :
«نابساماني اضطراب بيماري»
و «نابساماني نشانة عصب ـ شناختي كاركردي»
انواع آن را تشكيل ميدهد.
اما خود را با اين عناوين خسته نكنيد، زيرا آنچه در اينجا مورد نظر است، آگاهي از كلياتي است كه به ويژه در ايام كرونا به شما ياري ميدهد .
كه بيهوده نگران بيماريهاي دشوار نشويد و از مراجعات مكرر به پزشكان و آزمايشگاهها و بيمارستانها خودداري كنيد و در صورت لزوم،
بدانيد كه چه بايد كرد و كجا ميتوان مراجعه كرد؟
انواع به «خود ـ بيمارانگاري» هميشه ديده ميشود اما در بحرانها و همهگيريها افزايش مييابد .
و اين موضوع درباره «وسواس» هم صدق ميكند . كه در هنگامه كرونا تظاهر بيشتري دارد.
«خود ـ بيمار انگاري» مشخص ميشود با نگراني از ابتلاء يا اعتقاد به مبتلابودن به يك بيماري مهم، بر پايه سوءتعبير بيمار از نشانههاي بدني است .
براي نمونه، بيمار افزايش طبيعي ضربان قلب را به عنوان بيماري قلبي و يا احساس فشار در شكم را به عنوان انسداد رودهها محسوب ميكند .
و به سرعت به دنبال بررسي و درمان اين بيماريهاي خيالي ميرود و عليرغم نتايج آزمايشگاهي منفي،
سير خوشخيم بيماري مورد ادعا و اطمينان خاطر از سوي پزشكان، يقين آنان در مورد ابتلاء به بيماري باقي ميماند.
آنان معتقدند بيماري شديدي دارند كه تشخيص داده نشده است، بنابراين از اين پزشك به آن پزشك و از اين آزمايشگاه به آن آزمايشگاه رهسپار ميشوند،
بلكه سرانجام اين بيماري كشف شود.
در برخي بيماران گويا نياز دروني براي بيماربودن وجود دارد و واقعاً هم بسياري اوقات اين موضوع از تعارضهاي درونرواني
بيمار سرچشمه ميگيرد كه به آن اشاره خواهم كرد.
شرح حال یک بیمار :
يكي از بيماران محترم كه از سوي متخصص داخلي معرفي شده بود، پس از آنكه شرح حال او را با دقت شنيدم،
عكسها و آزمايشها و نظرهاي پزشكان معالج او را ديدم، و شخصاً هم معاينه كردم و سپس گفتم :
«شما واقعاً هيچ بيماري جسمي نداريد و مساله مربوط به ذهن و روان شماست».
با تحير و درماندگي پاسخ داد :
«آقاي دكتر من، اين همه وقت صرف كردم ،پيش پزشكان گوناگون رفتم، آزمايشهاي متعدد انجام دادم، از شما وقت گرفتم
و 2 ساعت در مطب منتظر شدم، آنوقت شما به من ميگوييد هيچ مشكلي ندارم!
پس اين همه وقت و هزينهاي كه صرف كردم، چه ميشود؟ مطمئن هستيد كه حتي يك مشكل كوچك ندارم؟ حتي خيلي كوچك؟!».
معيارهاي تشخيصي دلالت دارد كه نشانهها بايد براي دستكم 6 ماه وجود داشته باشد، اما تظاهراتگذاري «خود ـ بيمارانگاري» ممكن است .
پس از استرسورها (فشارهاي عمده رواني) روي دهد كه در مورد شرايط كنوني بيماري كرونا صدق ميكند.
شايعترين استرسورها، مرگ يا بيماري شديد فردي مهم براي بيمار است.
گاهي خود فرد مبتلا به بيماري سختي بوده كه اكنون برطرف شده است، اما عوارض رواني آن به صورت نگراني شديد،
بيمار را رنج ميدهد و در بهبود او اثر منفي دارد.
واكنشهاي موقت به صورت «خود ـ بيمارانگاري»
نسبت به استرس بيروني عموماً زماني كه استرس برطرف شود، بهبود مييابد، اما اگر اين واكنشها براثر توجه زياد بستگان و دوستان فرد،
يا رسيدگي اغراقي كاركنان درماني تقويت شود، امكان دارد صورت مزمن به خود بگيرند.
گاهي اوقات فرد احساس ميكند بيمار است، اما هيچ نشانه بيماري را نميتواند بيان كند، عدهاي نيز در واقع يك بيماري پزشكي دارند،
اما اضطراب آنان فراتر از آن چيزي است كه انتظار ميرود، اشخاصي نيز بدترين سرانجام ممكن را در مورد بيماري خود تصور ميكنند،
كه تشخيص اين افراد «نابساماني اضطراب بيماري» است.
برخي افراد ناگهان نابينا و عده ديگري دچار فلج دستها ميشوند، كمر فرد ديگري ناگهان خم ميشود و نميتواند راست بايستد،
معاينه دقيق اين افراد نشان ميدهد كه چشم، مسيرهاي عصبي، و مناطق ادراكي بينايي فرد اول سالم است، در شخص دوم نيز ماهيچهها،
مسيرهاي عصبي و مراكز حركتي مغز بدون عيب است و در سومي ستون فقرات در نخاع سالم است.
اين وضعيتها «اختلال تبديلي» يا هيستري است كه اكنون تحت عنوان طولاني «نابساماني نشانه عصب ـ شناخت كاركردي» ناميده ميشود.
در اين وضعيتها يك تعارض درون رواني كه فرد نميتواند با آن كنار بيايد.
مقالات مرتبط در سایتهای خارجی :