آیا آگورافوبیا عامل زندانی شدن ما در خانه محسوب می شود؟
تنهایی برای بعضی ها یک انتخاب نیست بلکه نتیجه ی یک تربیت می باشد. فرض کنیم که نوجوانی دچار آگورافوبیا شده است، حال برای درمان او چه میتوان کرد؟ آیا این شرایط که برای هر نوجوان دیگری امکان وقوع دارد، نتیجه ی یک طرز تفکر غلط و نادرست است؟ به نظر شما این طرز تفکر غلط در چه زمانی و از سوی چه کسانی برای این دسته از نوجوانان ایجاد شده است؟ صاحب نظران علم روانشناسی می گویند: در هر برهه از زندگی انسان مراحل متفاوت شخصیتی او طی می شود و در نهایت به تکامل میرسد. مسئله ی آگورافوبیا به موضوع استقلال فرد و توانایی مستقل شدن او بر می گردد؛ یعنی اگر فردی نتوانست به صورت مستقل کارهای خود را انجام دهد، دچار انواع مختلفی از آگورافوبیا شده است. مثلاً فردی که در سنین جوانی نمی تواند به تنهایی خریدی را انجام دهد، دچار این بیماری شده است.
چگونه آگورافوبیا مانع از فعالیت های اجتماعی می شود؟
انسان موجودی اجتماعی می باشد و اگر در حبس های خانگی یا موارد مشابه آن به سر ببرد، در حقیقت مخالف ذات خود قرار گرفته است. برای این موضوع دو راهکار را میتوانیم در نظر بگیریم. این دو راهکار شامل: پیشگیری از به وجود آمدن این بیماری و درمان آن می شود. پیشگیری از به وجود آمدن آگورافوبیا شامل: عدم ایجاد شرایطی می شود که عموماً والدین یا محیط زندگی برای هر فرد چه مرد یا چه زن ایجاد می کنند.
می توانیم درمان را هم با توجه به نوع روحیات فرد در بخش های مختلفی شروع کنیم، برای مثال می توانیم در ابتدا به مه مغزی که در ذهن بیمار تشکیل شده است، بپردازیم. اما حقیقتی که وجود دارد این است که فرد بیمار از حضور در اجتماع محروم خواهد شد و این محرومیت تبعات فردی و اجتماعی خواهد داشت. فرض کنیم فرد بیمار یک دختر است؛ او قطعاً در آینده ازدواج خواهد کرد و در جایگاه یک مادر قرار خواهد گرفت. در صورتی که این بیماری خود را درمان نکرده باشد نه تنها نمی تواند در هیچ اجتماعی مشارکت داشته باشد، بلکه فرزندان خود را نیز به گونه ای تربیت خواهد کرد که از اجتماع پرهیز کنند. برخی از عواقبی آگورافوبیا در زمینه فردی و اجتماعی برای افراد ایجاد می کند عبارت است از:
عدم شناخت خود :
فرد فقط در تنهایی نیست که میتواند خود را بشناسد، بلکه یکی از فواید اجتماع و جامعه این است که هر فرد چه زن و چه مرد می تواند در داخل آن به توانایی ها و استعداد های خود پی ببرد. اما این سخن به چه معناست؟ اجتماع از فرد فرد انسان ها تشکیل شده است و محل بروز توانایی های همین افراد است، زمانی که یک فرد جدید به این اجتماع وارد می شود او نیز به طور خودکار به فکر یافتن توانایی ها و استعداد های خود می افتد، به همین سبب فرد تازه وارد می تواند پتانسیل های خود را بشناسد و تک تک آنها را فعال کند. آگورافوبیا به واسطه ی مه مغزی که برایتان ایجاد کرده است اجازه ی حضور در این اجتماع را به شما نمیدهد.
آگورافوبیا
چگونه محیط زندگی مانع حضورتان در اجتماع می شود؟
این موضوع در جنبه های مختلف قابل بحث و بررسی است. یعنی محیط زندگی سالم فقط شامل داشتن امنیت جانی نمی شود؛ بلکه محیط زندگی باید بتواند امنیت های: اقتصادی و فکری را هم تامین کند. فرض کنیم یک انسان می خواهد به مراحل بزرگی از درجه های علمی و فرهنگی در جامعه برسد، در نتیجه قطعاً او باید با جامعه ارتباط داشته باشد و به خوبی همه ی مبانی جامعه شناسی را بداند. حال اگر در این مسیر با تهدید های روانی، جانی و اقتصادی روبرو باشد یعنی محیط زندگی برای او امن نیست و قطعاً دچار مه مغزی و آگورافوبیا می شود. بهترین راهکاری که برای چنین فردی می توانیم ارائه دهیم این است که او باید محل زندگی خود را تغییر دهد تا بتواند استعداد های خود را شکوفا سازد. اگر چنانچه او تمایلی به تغییر دادن محیط زندگی خود نداشته باشد، حالت بیماری برای او هر روز شدیدتر از روز قبل خواهد شد و به مرور توانایی های خود را فراموش خواهد کرد و در یک کلام به طور خلاصه خود را در خانه زندانی می کند. قطعاً هیچ فردی چه مرد و چه زن نمیخواهد خود را در خانه محبوس کند، اما به یاد داشته باشید فقط در صورتی می توانید از این زندانی شدن در امان بمانید که به مرور زمان به این بیماری عادت نکرده باشید و درمان خود را هر روز انجام دهید و همچنین با جامعه قهر نکنید.
امتیاز شما به این صفحه