طرحواره چیست ؟
طرحواره های ناسازگار اولیه، اولین خشتهای کج زندگی ….
حتماً شنیدهاید که میگویند خشت اول چون نهد معمار کج/تا ثریا میرود دیوار کج.
روانشناسان نیز به دنبال شناسایی این خشتهای کج اولیه بودهاند.
نظریههای زیادی سعی کردهاند این خشتهای کج را پیدا کرده و صاف کنند.
طرحوارهدرمانی نیز یکی از درمانهایی است که تمرکز اصلیاش را بر این خشتهای کج اولیه گذاشته است.
اگر بخواهیم طرحواره را به صورت خیلی خلاصه تعریف کنیم شاید بهترین تعریف این باشد: طرحواره یعنی مجموعهای از اطلاعات دربارهی یک موضوع خاص. به عنوان مثال به اطلاعاتی که شما درباره فصل پاییز دارید «طرحوارهی پاییز» اطلاق میشود.
بنابراین ما درباره هر چیزی که در اطرافمان وجود دارد یک طرحواره داریم. ذهن ما با ساختن این طرحوارهها، سعی میکند اطلاعات بسیار زیادی را که با آنها مواجهه میشود دستهبندی و در حافظه ذخیره کند.
ذهن ما مجبور به ساختن طرحواره است وگرنه با حجم عظیم اطلاعاتی که در دنیای اطراف ما وجود دارد بدون شک دچار اضافهبار شناختی میشدیم، یعنی ذهن ما توانایی توجه کردن به تمام این اطلاعات را از دست میداد. اما وقتی اطلاعات را دستهبندی میکند و از آنها یک طرحواره میسازد از حجم اطلاعات کاسته میشود و دچار اضافهبار نخواهد شد. بنابراین امکان زندگی کردن در دنیای اطلاعات برای ما فراهم میشود.
طرحواره های ناسازگار اولیه کی ساخته میشوند؟
هنگام تولد، هیچ تجربهای از این دنیا نداریم و از این رو هیچ طرحوارهای هم دربارهی آن نداریم. اما از اولین لحظهی تولد که مادر، ما را در آغوش میگیرد ساختن طرحوارهها آغاز میشود. در این لحظه ما نه خودمان را میشناسیم و نه دیگران را و نه از ارتباط برقرار کردن با دیگران چیزی سر در میآوریم. پس مهمترین وظیفهی ما در لحظهی تولد ساختن طرحوارههایی دربارهی خود، دیگران و ارتباط برقرار کردن با دیگران است، زیرا این موارد به زنده ماندن ما کمک میکنند.
نوزاد موجود نیازمندی است و تقریباً برای رفع تمامی نیازهای خود به دیگران نیاز دارد. نحوهای که دیگران نیازهای نوزاد را برطرف میکنند باعث میشود که نوزاد در مورد خود، دیگران و ارتباط برقرار کردن تجربهها و اطلاعاتی کسب کند. به مرور زمان این تجربهها را دستهبندی میکند و اولین طرحوارههای خود را میسازد. اگر این تجربهها خوب و مثبت باشند طرحوارههای مثبت و اگر بد و منفی باشند طرحوارههای منفی شکل میگیرند. طرحوارههای منفی عملکرد مناسبی ندارند به همین خاطر به آنها طرحوارههای ناسازگار گفته میشود و چون در دوران اولیهی زندگی شکل میگیرند به آنها «طرحواره های ناسازگار اولیه» میگویند.
.
طرحواره های ناسازگار اولیه بعد از شکلگیری، حاکمان بیچون و چرای قلمرو ذهن ما میشوند. آنها برای فهمیدن رفتار دیگران، احکامی صادر میکنند و تعیین میکنند که ما چه احساسی داشته باشیم و چه رفتاری از خود در مقابل دیگران نشان دهیم. «یکی از ناسازگارترین ویژگی طرحوارهها این است که هر اطلاعاتی را که با خودشان مخالف باشد نادیده میگیرند. آنها تعیین میکنند که چه اطلاعاتی برای ما خوب است و به چه اطلاعاتی نباید توجه کنیم.»
چون طرحوارههای افراد با یکدیگر تفاوت دارد اگر از آنها بخواهیم در مورد یک اتفاق واحد نظر بدهند نظرات متفاوتی خواهند داد زیرا طرحوارههای آنها اطلاعات همخوان با خود را انتخاب میکند. به علت اینکه طرحوارهها باعث میشوند که ما فقط اطلاعاتی را مورد توجه قرار دهیم که با طرحوارههای ما هماهنگ است بنابراین هیچوقت طرحوارهها تغییر نمیکنند. از این رو وقتی یک طرحوارهی ناسازگار در ذهن ما ایجاد میشود تا آخر عمر همراه ما خواهد بود و به عبارت دیگر تا ثریا ادامه خواهد یافت.
.
وقتی میگوییم طرحوارهها، ناسازگار هستند و افکار، رفتار و احساس ما را تعیین میکنند به این معناست که افکار، رفتار و احساسهایی که از طرحواره نشأت میگیرند نیز ناسازگار هستند. در این صورت هر چه شدت ناسازگاری طرحوارههای ما بیشتر باشد رفتار ما بیشتر ناسازگار است.
افکار، احساس و رفتارهای ناسازگار ویژگی اختلالهای روانشناختی مثل افسردگی، اضطراب، وسواس و اضطراب اجتماعی، مشکلات زناشویی و اختلالات شخصیتی است. بنابراین طرحوارههای ناسازگار ما را مستعد اختلالهای روانشناختی میسازند.
از این رو برای درمان اختلالها و بیماریهای روانشناختی بهتر است سعی کنیم اولین خشت زندگیمان را راست کنیم. یکی از رواندرمانیهایی که برای انجام این کار طراحی شده طرحواره درمانی است